کلمه جو
صفحه اصلی

قمران

فرهنگ فارسی

و قمرین تثنی. قمر که عبارت از شمس و قمر است بجهت تغلیب قمر زیرا که در محاوره عرب قمر مذکر است و شمس مونث چنانکه مادر و پدر را والدین گویند نه والدتین .

فرهنگ معین

(قَ مَ ) [ ع . ] (اِ. ) تثنیة قمر، ماه و آفتاب .

لغت نامه دهخدا

قمران. [ ق َ م َ ] ( اِخ ) قمرین. تثنیه قمر که عبارت از شمس و قمر است بجهت تغلیب قمر، زیرا که در محاوره عرب قمر مذکر است و شمس مؤنث چنانکه مادر و پدر را والدین گویند نه والدتین.( غیاث اللغات ) ( مهذب الاسماء ). رجوع به قمرین شود.

دانشنامه آزاد فارسی

قَمَران
جزیره ای در دریای سرخ، به مساحت ۱۸۰ کیلومتر مربع. سابقاً به یمن جنوبی تعلق داشت و در ۱۹۷۲ به اشغال یمن شمالی درآمد. با اتحاد دو یمن و تشکیل جمهوری یمن در ۱۹۹۰، این جزیره بخشی از آن سرزمین شد.

قمران (باستان شناسی). قُمران (باستان شناسی) (Qumran)
(یا: خِرْیَت قُمران) مکانی با اهمیت باستان شناختی در اُردُن. در دامنۀ تپه های شمال غربی بَحرُالمیِّت. در 1951 حفاری شده است. قمران، که در اصل قلعه ای متعلق به عصر آهن (قرن 6پ م) بود، در اواخر قرن 2پ م، به اشغال فرقه ای رهبانی به نام اِسِنیانها درآمد. رومیان در 68م ساختمان های آن را به آتش کشیدند. کتابخانه دیرزمانی حاوی طومار های بحرالمیتبود، که در غارها پنهان کرده بودند تا محفوظ بمانند و در 1947 کشف شدند.


کلمات دیگر: