ولگرد , ولگردي کردن , دربدر , خانه بدوش , بيکاره
متشرد
عربی به فارسی
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - رونده ذاهب . ۲ - رمیده .
فرهنگ معین
(مُ تَ شَّ رِ ) [ ع . ] (اِفا. ) رمنده .
لغت نامه دهخدا
متشرد. [ م ُ ت َ ش َرْ رِ ] ( ع ص ) پراکنده و منتشر. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ). || گریزانیده. ( ناظم الاطباء ). رمیده. || رونده.ذاهب. ( فرهنگ فارسی معین ) ( از ذیل اقرب الموارد ).
فرهنگ عمید
رمیده.
کلمات دیگر: