قلم زده
فارسی به انگلیسی
crossed out, engraved, chased, etched
مترادف و متضاد
محذوف، قلمزده
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - نوشته مکتوب ۲ - منقش ۳ - فلزی که روی آن قلمزنی شده باشد .
فرهنگ معین
( ~ . زَ دِ ) [ معر - فا. ] (ص مف . ) ۱ - نوشته ، مکتوب . ۲ - منقش . ۳ - فلزی که روی آن قلمزنی شده باشد.
فرهنگ عمید
۱. هر چه که بر روی آن قلم زنی شده باشد.
۲. نوشته، مکتوب.
۲. نوشته، مکتوب.
کلمات دیگر: