۱- کمان حلاجی کوچک . ۲- کمان حلاجی ( عموما ) . ۳- نوعی از تیر پیکان دار .
مصغر لور . تلفظی از لر
مصغر لور . تلفظی از لر
لورک . [ رَ ] (اِ) کمان حلاجی . (برهان ). کمان ندّاف . لور. (جهانگیری ). کمانی که بدان پنبه را پاک و پاکیزه کنند. || نوعی از تیر پیکان دار. (برهان ).
لورک . [ ل ُ رَ ] (اِ مصغر) مصغر لور، تلفظی از لُر. لرک : لورکی در مجلس وعظ حاضر شد. واعظ میگفت : صراط از موی باریکتر باشد و از شمشیر تیزتر... لوری برخاست و گفت : مولانا! آنجا دارابزینی یا چیزی باشد که دست در آنجا زنند و بگذرند، گفت : نی . گفت : پس نیک به ریش خویش میخندی که اگر مرغ شوی از آنجا نتوانی پریدن . (منتخب لطائف عبید زاکانی چ برلین ص 158).