کلمه جو
صفحه اصلی

کرپان

فرهنگ معین

(کَ ) (ص . ) ۱ - در اصطلاح زرتشتیان ، کسی که گوش دارد ولی کلام حق را نمی شنود. ۲ - کسانی که پیام زردشت را نمی شنیدند و نمی پذیرفتند.

فرهنگ عمید

در آیین زردشتی، کسی که گوش دارد ولی کلام حق را نمی شنود. &delta، در زمان زردشت کسانی را که به تعلیمات گوش نمی دادند و مخالفت می کردند کاوی و کرپان می خواندند.

در آیین زردشتی، کسی که گوش دارد ولی کلام حق را نمی‌شنود. Δ در زمان زردشت کسانی را که به تعلیمات گوش نمی‌دادند و مخالفت می‌کردند کاوی و کرپان می‌خواندند.


دانشنامه عمومی

کَرَپان اسم طبقه ای از امرا و پیشوایان دیو یسنا و مخالف دین زرتشت است. کرپان عنوان کاهنان و پیشوایان مذهبی پیش از زرتشت بود که مراسم و نیرنگ ها و مناسک دینی را که بسیار پیچیده بود، برای مردم انجام می دادند و علاوه بر دستمزدهای کلان، قدرت فوق العاده ای داشتند. زرتشت با همهٔ نیرو و توان خود در برابر این گروه پایداری کرد. سه خاندان یا سه تن از این کرپان ها در سرودها ذکر شده اند. این سه عبارتند از اوسیج، کوی و بندو که در آغاز در نهایت تندی و شدت در مقابل زرتشت و دین او مقاومت کردند اما سرانجام دین تازه پیروز شد.
اوشیدری، جهانگیر (۱۳۷۱). دانشنامهٔ مزدیسنا، واژه نامهٔ توضیحی آیین زرتشت. تهران: نشر مرکز. شابک ۹۶۴-۳۰۵-۳۰۷-۵.
در ادوار قدیم تاریخ دینی ایران باستان روحانیان آیین های گوناگون مغ نامیده شده اند. مغان مادی و مغان مجوسی جز از مغان میترایی بوده اند. مغان میترایی به موجب گات ها همان کَرَپَن ها هستند. کرپان ها یا مغان میترایی همان هایی هستند که در جریان اسلامی شدن ایران، اندیشه های گنوسی و عرفانی ویژهٔ خودشان را در حکمت و عرفان ایران دوران اسلامی وارد کردند.این واژه به عربی رفته و برای هدیه دادن خون به خدایان به صورت قربان و قربانی کردن تا امروز استفاده می شود.

دانشنامه آزاد فارسی

کَرَپان
(مفرد: کَرَپ) نام گروهی از امیران و سرکردگان دیوپرستان و دشمنان دین زردشت . کرپان از پیش از زردشت به نیرنگ های گوناگون از قدرت خود به زیان مردم سود می جستند.

پیشنهاد کاربران

کرپان در واکه به چم ( معنی ) چهره ( تصویر ) است و کرپان را میتوان به چهره گرا یا همان عربی زده تجسم گرایان دانست
در گاتها اشو زرتشت کرپان را از بد اندیشان دانسته او راه و روش و اندیشه کرپان و چند گروه دیگر را بد دانسته
با اینکه در گاتاها اثری از تجسم گرای دیده نمیشود اما در سروش یشت پیکر ایزدان مورد ستایش قرار میگیرد پس ایزدان می توانند پیکر داشته باشند یا در پیکری نمایان شوند
چرای این اندیشه به ویژگی این ایزدان است آنان موهومات و فرضیات نیستند آنها کارکرد و رفتار و چگونگی هستی هستند و پیوند با زندگی و زندگی بخشی دارند مانند آناهید ، خورشید ، بهرام ، و. . . اگر خورشید یا زمین یا ماه ، راه چرخش زمین به خورشید که همان مهر است را پاک کنید یا ناهید که بانوی آبهاست را پاک کنید و یا نادیده بگیرید هستی و زندگی را نادیده گرفته اید
تمام ایزدان و ستایش شوندگان اوستای در هستی بخشی و زندگی بخشی نقش دارند از این رو می توان آنان را در نماد و چهره ها و پیکرهای گوناگون دید چون در تمام ریز ریز زندگی هستی دارند پس میتوان در هر پیکری رد و نشانه ایزدان زندگی بخش را یافت در بهرام یشت هم بهرام در ده چهره و ده پیکر کرپ ( تجسم ) میشود
اگر بدیدن برجای ماندگان مهری اروپا برویم میبینیم که مهر خون گاوی را که عقرب تخمه آن را نیش زده در جامی میریزد و آن را به ماه میبرد و با چرخه نور خورشید می پالاید این کار به یک مراسم آیینی دگرگون شد و در اروپا و ایران کشتن گاو کرپ یا تجسمی از پالایش زندگی بر روی زمین و چرخه زندگی بود که اشو زرتشت این رفتار ( قربانی کردن ) را بد دانست
پیدا شدن در یک پیکر جاری بودن یک پدیده زندگی بخش در یک کالبد جاندار است مانند اثر گذاری خورشید یا زمین و هوا هر چند ما هیچ کدام از این پدیده ها نیستیم اما بدن ما درست شده از ماده های هست در خاک ، نیروی خورشید ، و آب است پس هر کدام از آنها در بدن ما هستند
در ورهرام یشت او در چهره یک جوان زیبا برومند و نورانی پدیدار میشود اندیشه کرپان یا همان تجسم گرای تا امروز ما هم دنباله دارد
اگر اندکی باریک شوید این جوان نورانی را داستان های مردمی از معجزات امروزی شیعیان میابیم هر چند اندیشه و دانش آن گم شده اما تراداد ( رسم سنت ) آن برجای مانده


کلمات دیگر: