کلمه جو
صفحه اصلی

کراویا

فرهنگ فارسی

کراویه:زیره رومی، شاه زیره، گیاهی است چتری، برگهایش شبیه ببرگ شبت گلهایش سفید، تخمهای آن شبیه زیره
( اسم ) گونه ای زیره که بنام زیر. سیاه یا زیر. سیاه کرمانی موسوم و دارا ی ریشه های متورم است و در افغانستان و بلوچستان بفراوانی میروید . از دانه هایش بمنظور معطر کردن اغذیه استفاده میکنند و بعلاوه دارا ی خاصیت باد شکن و از بین بردن نفخ های روده مقوی و قاعده آور و مدر است کرویه کراویه قرنباد زیر. سیاه زیر. کرمانی با سلیقون از حمیون فادرونی کمون رومی تقرد تقده قاروا شاه زیره تقر قرنفار کمون فرنگی کراوی. صحرایی قرامن کیمیونی قردمانا کراوی. بری کراوی. دشتی تخم توخره قرطمانا کراوی. رومی کراوی. جبلی . یا کراویا بری . یا کروایائ جبلی . یا کراویائ دشتی . یا کراویائ رومی . یا کراویا صحرایی .

فرهنگ معین

(کَ ) (اِ. ) گونه ای زیره که به نام زیرة سیاه یا زیرة سیاه کرمانی موسوم و دارای ریشه های متورم است . از دانه هایش به منظور معطر کردن اغذیه استفاده می کنند و به علاوه دارای خاصیت بادشکن و از بین بردن نفخ های روده و مقوی و قاعده آور و مدر است .

لغت نامه دهخدا

کراویا. [ ک َ ] ( اِ ) بمعنی کراویه است که زیره رومی باشد و آن را نانخواه نیز گویند. ( برهان ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). قرنباد. ( تذکره ٔداود ضریر انطاکی ). قُرُنفاد. کرویا. نِقدَه. ساسم.فُلَیفِله. ( یادداشت مؤلف ). زیره رومی. شاه زیره.( تحفه حکیم مؤمن ). از زیره درازتر و مایل به زردی و با حدت و تلخی است و گیاه بستانی او بقدر ذرعی و برگش مانند شبت و گلش سفید و بیخش شبیه به زردک و پخته او مأکول است و بری او گلش سفید مایل به کبودی می باشد و در سایر صفات مانند بستانی است. ( از تحفه حکیم مؤمن ). کَراویه. کَرویا. کراوی. گونه ای زیره که بنام زیره سیاه یا زیره سیاه کرمانی موسوم و دارای ریشه های متورم است. در افغانستان و بلوچستان به فراوانی می روید. از دانه هایش به منظور معطر کردن غذاها استفاده می کنند. قرنباد. زیره سیاه. زیره کرمان.باسلیقون. ازحمیون. فادرونی. کمون رومی. تقرد. تقده. قاروا. شاه زیره. تقر. قرنفاد. کمون فرنگی. کراویه بری. کراویه دشتی. تخم توخره قرطمانا. کراویه رومی. کراویه جبلی. ( از فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به تحفه حکیم مؤمن و تذکره داود ضریر انطاکی شود.

فرهنگ عمید

گیاهی چتری، با گل های سفید و تخمی شبیه زیره که مصرف دارویی دارد، زیرۀ رومی ، شاه زیره.


کلمات دیگر: