کلمه جو
صفحه اصلی

اربد

لغت نامه دهخدا

اربد. [ اَ ب َ ] (ع اِ) نام ماری است خبیث . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || شیر بیشه . (منتهی الارب ). اسد. (اقرب الموارد). || (ص ) ظلیم أربد؛ شترمرغ خاکسترگون . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || سیاه با خالهای قرمز. (از اقرب الموارد). || (اِخ ) از اعلام است . (از منتهی الارب ).


اربد. [ اَ ب َ ] (اِخ ) ابن شریح . شاعری است از عرب .


اربد. [ اَ ب َ ] (اِخ ) ابن صابی . شاعری است از عرب .


اربد. [ اَ ب َ ] ( ع اِ ) نام ماری است خبیث. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || شیر بیشه. ( منتهی الارب ). اسد. ( اقرب الموارد ). || ( ص ) ظلیم أربد؛ شترمرغ خاکسترگون. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || سیاه با خالهای قرمز. ( از اقرب الموارد ). || ( اِخ ) از اعلام است. ( از منتهی الارب ).

اربد. [ اَ ب َ ] ( اِخ ) قریه ای است در اردن نزدیک طبریه در سمت راست راه مصر.در آنجاست قبر مادر موسی بن عمران ، و چهار قبر دیگر که حدس میزنند از آن اولاد یعقوب باشد. ( از مراصد ).

اربد. [ اَ ب َ ] ( اِخ ) ابن ربیعه. شاعری است از عرب.

اربد. [ اَ ب َ ] ( اِخ ) ابن شریح. شاعری است از عرب.

اربد. [ اَ ب َ ] ( اِخ ) ابن صابی. شاعری است از عرب.

اربد. [ اَ ب َ ] (اِخ ) ابن ربیعه . شاعری است از عرب .


اربد. [ اَ ب َ ] (اِخ ) قریه ای است در اردن نزدیک طبریه در سمت راست راه مصر.در آنجاست قبر مادر موسی بن عمران ، و چهار قبر دیگر که حدس میزنند از آن اولاد یعقوب باشد. (از مراصد).


دانشنامه عمومی

۳۲°۲۰′شمالی ۳۵°۳۱′شرقی / ۳۲٫۳۳°شمالی ۳۵٫۵۱°شرقی / 32.33; 35.51
رومانی یاش، رومانی
اربد
اِربد (به عربی: إربد) با ۶۵۰٬۰۰۰ نفر جمعیت یکی از زیباترین شهرهای اردن است.
این شهر مرکز اربد است.

دانشنامه آزاد فارسی

اِرْبِد (Irbid)
شهری در شمال اردن، واقع در ۱۰۰کیلومتری شمال عَمّان، با ۲۶۷,۲۰۰ نفر جمعیت (۲۰۰۳).


کلمات دیگر: