کلمه جو
صفحه اصلی

بشاگرد

فرهنگ فارسی

یکی از دهستانهای بخش کهنوج شهرستان جیرفت . ین ناحیه کوهستانی است و کوههای آن هم بنام [ بشاگرد ] موسومند محصول آن خرماست .

دانشنامه عمومی

منطقه ایست کوهستانی درشرق استان هرمزگان


دانشنامه آزاد فارسی

بَشاگِرد
رشته کوهی در استان های کرمان، هرمزگان، و سیستان و بلوچستان، شهرستان های کهنوج، رودان، منوجان، میناب، جاسک، و نیک شهر، به طول حدود ۳۱۰ کیلومتر. این رشته کوه در دو شاخۀ شمالی جنوبی و غربی شرقی کشیده شده است. بلندترین قلّۀ شاخۀ شمالی جنوبی آن کوه مهره، با ارتفاع ۲,۰۴۶ متر، و مرتفع ترین نقطۀ شاخۀ غربی شرقی آن کوه بونیکن، با ارتفاع ۲,۱۸۵ متر، است که در ۱۴۰کیلومتری جنوب شرقی کهنوج قرار دارد. رودخانه ها و خشک رودهای بسیاری از این کوهستان سرچشمه می گیرند؛ ازجمله رودهای سنگون، داوری، درپهن، گز، و جگین. مهم ترین آبادی های این کوهستان عبارت اند از شهر انگهران (گوهران) و سندرک و روستاهای شهرپوم، درپهن، جغدان، و داوری.

پیشنهاد کاربران

بخش بَشاگِرد نام بخشی در شهرستان بندر جاسک استان هرمزگان در جنوب ایران است. این بخش دارای ۴ دهستان است و مرکز آن روستای گوهران ( اَنگُهران ) می باشد. در این بخش هیچ نقطه شهری وجود ندارد.
کد این بخش در تقسیمات کشوری ایران ۸۶۸ است.
جمعیت بخش بشاگرد طبق سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۸۵، برابر با ۳۲۶۲۴ نفر بوده است. بشاگرد منطقه ای است وسیع در عرضِ جغرافیایی ۲۶ درجه و ۴۵ دقیقه و طول جغرافیاییِ فلان. محصور بینِ استان های هرمزگان و کرمان و سیستان و بلوچستان. آب و هوای گرم. تپه ماهورهای آب رفتی. پوششِ گیاهیِ فقیر. بیش از هشتاد هزار نفر جمعیت که در این منطقه پراکنده شده اند.
اقتباس از ویکی پدیا

گرداب. ( گرد آب ) هر کلمه ایی گرد داشته باشد. تورکی است. مثل گرده کان. سوسنگر. هشتگرد. شاگرد. بشاگرد. ( حروف گچپژدر عربی و فارسی وجود ندارد. ومخصوص تورکی است. که از روی حروف ک ( گ ) ج ( چ ) پ ( ب ) ز ( ژ ) ساخته شده است آب یک کلمه ی تورکی است. به معنای آبادانیق. وآبادانی. و هر کلمه ایی آب داشته باشد. تورکی است. مثل پنجاب. سیناب. سنجاب

گرداب. ( گرد آب ) هر کلمه ایی گرد داشته باشد. تورکی است. مثل گرده کان. گوگرد. ملازگرد. سوسنگر. هشتگرد. شاگرد. بشاگرد. ( حروف گچپژدر عربی و فارسی وجود ندارد. ومخصوص تورکی است. که از روی حروف ک ( گ ) ج ( چ ) پ ( ب ) ز ( ژ ) ساخته شده است آب یک کلمه ی تورکی است. به معنای آبادانیق. وآبادانی. و هر کلمه ایی آب داشته باشد. تورکی است. مثل پنجاب. سیناب. سنجاب. . بشاگرد. همان باش گرد ( باش =سر، مثل باشتیان ( دیگ بزرگتر از همه )

آشتیان ( آش تیان ) باشتیان ( باش تیان ) داشتیان ( داش تیان ) . . نه تاس قالدی نه تیان ( ضرب الامثل معروف تورکی ) . . . تیان دیگ بزرگ آش است. که در کلمه ی اشتیانی ( دیگ آش ) وباشتیان ( دیگ بزرگتر از همه ) وداشتیانی ( دیگ سنگی ) منظورشده است.


کلمات دیگر: