کلمه جو
صفحه اصلی

کاپوک

فارسی به انگلیسی

kapok


فرهنگ فارسی

جای مرغ خانگی و کبوتر بود

لغت نامه دهخدا

کاپوک. ( اِ ) کابوک. جای مرغ خانگی و کبوتر بود :
چون بچه کبوتر منقار سخت کرد
هموار کرد موی و شدش مویگان زرد
کاپوک را نشاید و شاخ آرزو کند
وز شاخ سوی بام شود بازگرد گرد.
ابوشکور ( از لغت فرس اسدی نسخه نخجوانی ).
مؤلف فرهنگ نظام در ذیل لغت «کابوک » آرد: از کتاب نصاب محمدیه چنین برمی آید که کابوک بمعنی مطلق زنبیل هم هست که گوید، مصراع :
زنبیل و یارق ، کاپوک و یاره.
و در نسخه خطی قدیم که نزدمن است با «پ » ( فارسی ) نوشته شده. رجوع به کابوک شود.

دانشنامه عمومی

کاپوک متداول ترین نام برای درخت سیبا پنتاندرا است.
درخت کاپوک در اساطیر مایاها از نشانه های مقدس است.

دانشنامه آزاد فارسی

کاپوک (kapok)
تارهای اطراف دانۀ بعضی از درختان، مخصوصاً دانۀ درخت پنجه (Bombax ceiba)، در هند و مالزی و دانۀ درخت Ceiba pentandra، که در مناطق گرمسیری امریکا می روید. این الیاف برای ساخت بالش و لحاف به کار می روند و ماده ای عالی برای عایق کردن اند. از روغن دانۀ این گیاهان نیز برای تهیۀ غذا و صابون استفاده می کنند. درخت پنجه در اهواز و آبادان کاشته شده است.


کلمات دیگر: