کلمه جو
صفحه اصلی

همسایگی نقطه

فرهنگ فارسی

1. برای نقطۀ مفروض، مجموعه‌ای باز شامل آن نقطه در یک فضای توپولوژیکی 2. برای نقطۀ مفروض، گوی بازی به مرکز آن نقطه در یک فضای متریک


فرهنگستان زبان و ادب

{neighbourhood of a point, vicinity of a point} [ریاضی] 1. برای نقطۀ مفروض، مجموعه ای باز شامل آن نقطه در یک فضای توپولوژیکی 2. برای نقطۀ مفروض، گوی بازی به مرکز آن نقطه در یک فضای متریک


کلمات دیگر: