کلمه جو
صفحه اصلی

بالاتجن

لغت نامه دهخدا

بالاتجن. [ ت َ ج َ ] ( اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان قائم شهر است. این دهستان در جنوب باختری قائم شهر بین رودخانه تالار و رودخانه بابل واقع شده ، هوای آن مانند سایر نقاط مازندران معتدل و مرطوب و قراء آن از نهرهای حبیب اﷲ وهتکه که در حدود شیرگاه از رودخانه تالار منشعب میشوند مشروب میگردد. محصول عمده آن دهستان برنج ، غلات ، پنبه و توتون سیگار و مرکبات و ابریشم و کتان و صیفی و باقلا و لبنیات است. و شغل عمده مردان زراعت و در چند آبادی تهیه چوب و زغال است. صنایع دستی زنان بافتن پارچه های ابریشمی و نخی و کتانی است. روزهای دوشنبه هر هفته در محله فولاد کلای آبادی فومش کنار بازار عمومی دایر است و محصول طبیعی و مصنوعی دهستانهای بالاتجن و گنج افروز و بابل کنار به معرض فروش گذارده میشود و معاملات عمده ای صورت میگیرد. این دهستان از 24 آبادی تشکیل می یابد و جمعیت آن در حدود 11 هزارتن و قرای عمده آن عبارتند از: خطیر کلا، قراخیل ، فومش کنار، جفت کلای ، دیزآباد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ). رابینو گوید: بلوکات بارفروش بقرار ذیل است : بلده بالا بلوک ، بالاتجن ، بندپی. ( ترجمه مازندران و استراباد ص 74 و 157 و 158 ).

گویش مازنی

/baalaa tejen/ یکی از روستاهای قائم شهر

یکی از روستاهای قائم شهر



کلمات دیگر: