کلمه جو
صفحه اصلی

گوش خزه

فارسی به انگلیسی

centipede

فرهنگ فارسی

۱ - ( صفت ) آنچه که در گوش بخزد . ۲ - ( اسم ) هزارپا : گر بگویم عیب تو تا گوش خز گوش خز انگشت در گوش افکند . ( نخشبی )

لغت نامه دهخدا

گوش خزه. [ خ َ زَ/ زِ ] ( اِ مرکب ) گوشالنگ. گوش خز. گوش خزک. گوش خیزک.هزارپا. گوش سنب. رجوع به هر یک از این کلمات شود.


کلمات دیگر: