علی مراکشی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
علی مراکشی. [ ع َ ی ِ م َرْ را ک ُ ] ( اِخ ) ابن محمدبن عبدالرحمان اقاوی الاصل. مشهور به مراکشی. وی فقیه و نحوی و از قبیله بنی صالح در سوس اقصی بود و در سال 910 هَ. ق. در حضرة مکناسیة درگذشت. او راست : 1- اجوبة حسان در فقه. 2- شرح برمنظومه وجیزه ابوالعباس مجیلدی در توقیت. ( از معجم المؤلفین از اخبار مکناس ابن زیدان ج 5 ص 450 ).
علی مراکشی. [ ع َ ی ِ م َرْ را ک ُ ] ( اِخ ) ابن محمد مسفیوی مراکشی. مکنی به ابوالحسن. مورخ و ازوزراء بود و در عهد دولت حسینی عهده دار وزارت شکایات بود و در سال 1315 هَ. ق. درگذشت. او راست : الدررالسنیة فی الدولة الحسینیه. ( از معجم المؤلفین ).
علی مراکشی . [ ع َ ی ِ م َرْ را ک ُ ] (اِخ ) ابن محمد مسفیوی مراکشی . مکنی به ابوالحسن . مورخ و ازوزراء بود و در عهد دولت حسینی عهده دار وزارت شکایات بود و در سال 1315 هَ . ق . درگذشت . او راست : الدررالسنیة فی الدولة الحسینیه . (از معجم المؤلفین ).
علی مراکشی . [ ع َ ی ِ م َرْ را ک ُ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدالرحمان اقاوی الاصل . مشهور به مراکشی . وی فقیه و نحوی و از قبیله ٔ بنی صالح در سوس اقصی بود و در سال 910 هَ . ق . در حضرة مکناسیة درگذشت . او راست : 1- اجوبة حسان در فقه . 2- شرح برمنظومه ٔ وجیزه ٔ ابوالعباس مجیلدی در توقیت . (از معجم المؤلفین از اخبار مکناس ابن زیدان ج 5 ص 450).
علی مراکشی . [ ع َ ی ِم َرْ را ک ُ ] (اِخ ) ابن علی بن عمر مراکشی . مکنی به ابوالحسن . از علمای قرن 7 هَ . ق . در بلاد مغرب . وی در علم نجوم و ریاضی و جغرافی و در ساختن ساعتهای آفتابی شهرت داشت . او راست : 1- تلخیص العمل فی رؤیة الهلال . 2- جامعالمبادی والغایات فی علم المیقات . (از معجم المؤلفین از تراث العرب العلمی طوقان ص 365).