کلمه جو
صفحه اصلی

کف سنگ

فرهنگ فارسی

سنگی که با دست نگاهداشته و بدان چیزها را بروی سنگ صلایه کنند. و سنگی که بدان فندق شکنند.

لغت نامه دهخدا

کف سنگ. [ ک َ س َ ] ( اِ مرکب ) سنگی که با دست نگاهداشته و بدان چیزها را بروی سنگ صلابه کنند. و سنگی که بدان فندق شکنند. ( ناظم الاطباء ). کوبه. ( منتهی الارب ).


کلمات دیگر: