کلمه جو
صفحه اصلی

قلعه گلاب

فرهنگ فارسی

دهی از دهستان زیدون بخش حومه شهرستان بهبهان واقع در ۵۴ هزار گزی جنوب خاوری بهبهان و ۱۸ هزار گزی خاور شوسه آغاجاری به بهبهان - موقع جغرافیایی آن دشت و هوای آن گرم سیر مالاریایی است .

لغت نامه دهخدا

قلعه گلاب. [ ق َ ع َ گ ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان زیدون بخش حومه شهرستان بهبهان ، واقع در 54هزارگزی جنوب خاوری بهبهان. موقع جغرافیایی آن دشت و هوای آن گرمسیری مالاریائی است. سکنه ٔآن 433 تن است. آب آن از رودخانه و چشمه و محصول آن غلات ، پشم ، لبنیات و شغل اهالی زراعت و حشم داری است.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

قلعه ٔگلاب. [ ق َ ع َ ی ِ گ ُ ] ( اِخ ) قلعه ای است بر کوه کیلویه که محبوسان و مغضوبان را گویند نگاهدارند از باب قلعه گوالیا که در هند است. ( آنندراج ) :
از شوق نوگلی دل من آب گشته است
در قلعه گلاب بود عندلیب من.
اسماعیل ایماء ( از آنندراج ).
از محرمان معشوق عاشق در اضطراب است
بلبل ز رشک مینا در قلعه گلاب است.
طاهر وحید ( آنندراج ).

قلعه گلاب . [ ق َ ع َ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان زیدون بخش حومه ٔ شهرستان بهبهان ، واقع در 54هزارگزی جنوب خاوری بهبهان . موقع جغرافیایی آن دشت و هوای آن گرمسیری مالاریائی است . سکنه ٔآن 433 تن است . آب آن از رودخانه و چشمه و محصول آن غلات ، پشم ، لبنیات و شغل اهالی زراعت و حشم داری است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).



کلمات دیگر: