( مصدر ) همدیگر را کشیدن نزاع و کشمکش کردن : یکی را اختیار کردند تا قایم مقام برادر بنشست برادر دیگر را که مجاذبت ملک می نمود از دست بر داشتند ...
مجاذبه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
مجاذبه. [ م ُ ذَ ب َ / م ُ ذِ ب ِ ] ( ع مص ) همدیگر را به سوی خود کشیدن و بردن. ( ناظم الاطباء ) ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به مجاذبة شود.
مجاذبة. [م ُ ذَ ب َ ] (ع مص ) با کسی نزاع کردن در کشیدن چیزی .(تاج المصادر بیهقی ). منازعت کردن . جِذاب . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). منازعت کردن با هم درکشیدن چیزی . (آنندراج ). || برگردانیدن کسی را ازجای . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || با یکدیگر چیزی را کشیدن . (آنندراج ).
کلمات دیگر: