کلمه جو
صفحه اصلی

انتلکتوئل

فرهنگ معین

(اَ نْ تِ لِ کْ تُ ئِ ) [ فر. ] (ص . ) روشنفکر.

پیشنهاد کاربران

کسی که شغلش با تفکر رابطه دارد مثل شاعر، نویسنده، واعظ

کسی که برای دانستن کنجکاو است و تحلیل دانسته هایش میانبری در تفکر از تجربه علم و فرهنگ است.
اخلاق، هوش، دانایی = خردمند

کسی که در مورد رویدادهای مهم و کاری پیش قدم باشد و در مورد مسائل سیاسی و اجتماعی و مبارزاتی و یا حتی اقتصادی جلوتر از عصر خود باشد و خود را محدود به سنتهای کهن و جامعه کوچک نکند

روشنفکر . . . البته از لحاظ بنیادین فرق دارن. . . روشنفکر تاریخ و جامعه شناس ولی انتلکتوئل فقط تاریخ شناس. . .

بمعنی روشنفکر است ، ولی در ایران کاربردی کاملا متضاد دارد چون از زمان قاجار و ناصرالدین شاه به افرادی که فرهنگ و دانش غربی ( علوم انسانی و هنر ) را طوطی وار قرقره میکردند تا خود را روشنفکر جلوه دهند و خود را انتلکت مینامیدند در عرف عامه که انگلیسی نمیدانستند بمعنی نادان پرمدعا تداعی شده . پس در ایران لغب انتلکت کاربردی تمسخرآمیز و مفهومی متضاد با معنایش را دارد .

مفهوم مهمترین سازه ذهنی یک روشنفکر است بر این مبنا روشنفکر فردیست که با جریان ذهنی اش و همینطور با بهره گیری از حواس و شهود خود توامان به دنبال درک حقیقت پدیده ها در جهت معنای آن است .

کسی است که کارش صرفا با مغز است و به شدت آکادمیک و علمی یا ساینتیسم است و بجز تجارب علمی چیزی برایش قابل درک نیست حتی مولفه های دینی_مذهبی که با علم قابلیت اثبات ندارند برایش تعریف نشده است. . . به شدت آینده نگر و از گذشته گریزانند. . .


کلمات دیگر: