مترادف مموش : فکلی، قرتی، بچه قرتی، ژیگولو
مموش
مترادف مموش : فکلی، قرتی، بچه قرتی، ژیگولو
مترادف و متضاد
۱. فکلی
۲. قرتی، بچهقرتی
۳. ژیگولو
فرهنگ فارسی
( اسم ) فکلی قرتی ژیگولو .
فرهنگ معین
(مَ ) (اِ. ) (عا. ) فکلی ، ژیگولو.
پیشنهاد کاربران
به نظرم مموش یعنی دوست داشتنی
کوچولو و بامزه
وجه شباهت با موش ( ابعادی )
احتمالا از ادغام "من موش" به معنی" موش من" که در اشعار فولکلوریک کودکانه ایرانی وجود داره مثل ''موش موشک من می خوره غصه . . . . "
وجه شباهت با موش ( ابعادی )
احتمالا از ادغام "من موش" به معنی" موش من" که در اشعار فولکلوریک کودکانه ایرانی وجود داره مثل ''موش موشک من می خوره غصه . . . . "
لفظی که به عنوان تحبیب میان عشاق به کار میرود
مموشی یعنی خوشگل دوست داشتنی
امیر مموش
پارسای چموش
پارسای چموش
مموش یعنی مثل یا مانند موش
کلمات دیگر: