کلمه جو
صفحه اصلی

امد نیامد

فرهنگ فارسی

( آمد نیامد ) ( مصدر ) آمد و نیامد

فرهنگ معین

( آمد نیامد ) (مَ مَ ) (مص مر. ) آمد و نیامد، فرخنده بودن و نبودن .

لغت نامه دهخدا

( آمدنیامد ) آمدنیامد. [ م َ ن َ م َ ] ( اِمص مرکب ) آمد و نیامد.
- آمدنیامد داشتن ؛ آمد و نیامد داشتن. محتمل خجستگی و یمن و شومی و بداُغری بودن. و رجوع به آمد و نیامد داشتن شود.

فرهنگ عمید

( آمدنیامد ) ۱. احتمال میمنت داشتن و خجسته بودن یا نبودن.
۲. برای بعضی خجسته و بامیمنت و برای بعضی نحس و شوم بودن.


کلمات دیگر: