بزرگواران، جمع ماجد و مجید و مجد
( مصدر ) ۱ - بزرگ داشتن ببزرگی ستودن ۲ - بسیار بخشیدن .
( مصدر ) ۱ - بزرگ داشتن ببزرگی ستودن ۲ - بسیار بخشیدن .
(اَ) [ ع . ] (ص .) جِ ماجد، مجید؛ بزرگواران .
(اِ) (مص م .) 1 - بزرگ داشتن ، به بزرگی ستودن . 2 - بسیار بخشیدن .
امجاد. [ اَ ] (ع ص ،اِ) ج ِ ماجد و مجید. (از ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). بزرگان . (از غیاث اللغات ) (آنندراج ). بزرگواران . (فرهنگ فارسی معین ). ج ِ مجد. (اقرب الموارد).
امجاد. [ اِ ] (ع مص ) بزرگ داشتن و ببزرگی ستودن . || بسیار بخشیدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). || به سیری وفراخی رسیدن شتران . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).سیر خورانیدن شتران را یا پر شکم چرانیدن یا نیم شکم علف دادن یا از گیاه تر قریب به سیری رسیدن . || به چراگاه بسیار گیاه در افتادن . || فرزند ماجد آوردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).