کلمه جو
صفحه اصلی

ولوالجی

فرهنگ فارسی

ابوعبدالله محمد بن صالح از شاعران مشهور عهد سامانی و از او بیت هائی در تذکره ها آمده است .
منسوب به ولوالج .

لغت نامه دهخدا

ولوالجی . [ وَل ْ وا ل ِ ] (اِخ ) ابوعبداﷲ محمدبن صالح . از شاعران دوره ٔ سامانی است . او راست :
جعد بر سیمین پیشانیش گویی که مگر
لشکر زنگ همی غارت بغداد کند
وآن سیه زلف بر آن عارض گویی که همی
به پر زاغ کسی آتش را باد کند.

(ازلباب الالباب ).


هدایت او را نوایحی نوشته است اما نسبت نوایحی شناخته نشد.

ولوالجی . [ وَل ْ وا ل ِ ] (ص نسبی ) منسوب به ولوالج . از مردم ولوالج .


ولوالجی. [ وَل ْ وا ل ِ ] ( ص نسبی ) منسوب به ولوالج. از مردم ولوالج.

ولوالجی. [ وَل ْ وا ل ِ ] ( اِخ ) ابوعبداﷲ محمدبن صالح. از شاعران دوره سامانی است. او راست :
جعد بر سیمین پیشانیش گویی که مگر
لشکر زنگ همی غارت بغداد کند
وآن سیه زلف بر آن عارض گویی که همی
به پر زاغ کسی آتش را باد کند.
( ازلباب الالباب ).
هدایت او را نوایحی نوشته است اما نسبت نوایحی شناخته نشد.

دانشنامه عمومی

ولوالجی، ابوعبدالله محمد بن صالح، از شاعران دورهٔ سامانی است.
معین، محمد (۱۳۶۳)، «جلد ششم: «اَعلام»؛ حرف "و"»، فرهنگ فارسی، تهران: انتشارات امیرکبیر
از ولوالجی اشعار زیادی باقی نمانده است و آنچه نقل شده است در تذکره های مختلف بوده است. اما منوچهری از او به عنوان یکی از استادانِ کهن یاد می کند.
زادگاه والوالجی شهر والوالج است، که وروالیز، وروالیج و ورجان هم خوانده می شود و در استان بدخشان نزدیک بلخ بوده است. به همین دلیل او را بدخشانی نیز می خوانند. والواج در واقع بین بلخ در استان بدخشان و تالقان (طالقان) در استان تخار در افغانستان است.


کلمات دیگر: