( آلج ) ( اسم ) اژدف زعرور آلج آلوی کوهی
ستیهنده تر
ستیهنده تر
الج . [ اَ ] (اِ) لبلاب . (فهرست مخزن الادویه ). زُعرور. (منتهی الارب ) (تفلیسی ) (اوبهی ).
الج . [ اَ ] (ص ، اِ) مردم صاحب غرور و متکبر را گویند. (برهان ) (هفت قلزم ). || (اِ) خرامیدن بناز و تنعم را نیز گفته اند. (برهان ).
الج . [ اَ ل َج ج ] (ع ن تف ) ستیهنده تر.
- امثال :
الج من الحمی .
الج من الخنفسا .
الج من الذباب .
الج من الکلب . رجوع شود به مجمع الامثال میدانی .
جوی آب اصلی که آب را از تلمبه یا مادی به مزرعه می رساند