باز شکاری
شاهیه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( شاهیة ) شاهیة. [ ی َ ] ( ع اِ ) باز شکاری. ( ناظم الاطباء ).
شاهیة. [ هی ی َ ] ( اِخ ) نام سلسله ای از سلاطین خوارزم که نسبت خود به کیخسرو می کردند و آفریغ که سلسله آل آفریغ بدو منسوب است یکی از افراد این سلسله است. ( آثارالباقیة چ ساخائو ص 35 س 9 ) ( الجماهر فی معرفة الجواهر ص 82 ). و رجوع به آل آفریغ شود.
شاهیة. [ هی ی َ ] ( اِخ ) نام سلسله ای از سلاطین خوارزم که نسبت خود به کیخسرو می کردند و آفریغ که سلسله آل آفریغ بدو منسوب است یکی از افراد این سلسله است. ( آثارالباقیة چ ساخائو ص 35 س 9 ) ( الجماهر فی معرفة الجواهر ص 82 ). و رجوع به آل آفریغ شود.
شاهیة. [ هی ی َ ] (اِخ ) نام سلسله ای از سلاطین خوارزم که نسبت خود به کیخسرو می کردند و آفریغ که سلسله ٔ آل آفریغ بدو منسوب است یکی از افراد این سلسله است . (آثارالباقیة چ ساخائو ص 35 س 9) (الجماهر فی معرفة الجواهر ص 82). و رجوع به آل آفریغ شود.
شاهیة. [ ی َ ] (ع اِ) باز شکاری . (ناظم الاطباء).
کلمات دیگر: