کلمه جو
صفحه اصلی

رایز

فرهنگ فارسی

رائز . اسم فاعل از ریشه روز آزماینده چیزی را تا از آن آگاهی یابد چنانکه سنگ را برای داشتن وزن آن بیازمایند .

لغت نامه دهخدا

رایز. [ ی ِ ] ( ع ص ) رائز. اسم فاعل از ریشه «روز». آزماینده چیزی را تا از آن آگاهی یابد چنانکه سنگ را برای داشتن وزن آن بیازماید، و یا پول را بیازماید تا قدر آن را بداند. ج ، رازة. ( ازاقرب الموارد ). || برپای دارنده. اصلاح کننده ضیعه خود. ( از اقرب الموارد ) ( از منتهی الارب ).


کلمات دیگر: