مترادف حکمران : استاندار، امیر، حاکم، فرماندار، فرمانروا، والی، حکم روا، حکومتگر، حکم رانی | استاندار، امیر، حاکم، فرماندار، فرمانروا، والی، حکم روا، حکومتگر، حکم رانی
برابر پارسی : فرمانروا، فرمانده
ruler, governor
arch _, governor, master, prince, ruler
استاندار، امیر، حاکم، فرماندار، فرمانروا، والی، حکمروا، حکومتگر، حکمرانی