کلمه جو
صفحه اصلی

جلوانداختن

فارسی به انگلیسی

precipitate

فارسی به عربی

تاریخ سابق , توقع , مهاجم

مترادف و متضاد

forward (فعل)
جلوانداختن، رساندن، ارسال کردن، فرستادن

antedate (فعل)
پیش بودن، پیش بینی کردن، جلوانداختن

anticipate (فعل)
پیش بینی کردن، جلوانداختن، پیشدستی کردن، سبقت جستن، انتظار داشتن، پیش گرفتن بر، سبقت جستن بر

پیشنهاد کاربران

Move up

مقدم داشتن


کلمات دیگر: