مترادف خلوص : اخلاص، بی آلایشی، پاکی، تزکیه، سادگی، صداقت، صفا، صمیمیت، یکدلی، قدس ، بی آمیغی، بی غشی، ویژگی
متضاد خلوص : آمیزگی، اختلاط
برابر پارسی : نابی، سارا، سرگی، سره گی
sincerity
absoluteness, pureness, purity
اخلاص، بیآلایشی، پاکی، تزکیه، سادگی، صداقت، صفا، صمیمیت، یکدلی، قدس، ≠ آمیزگی، اختلاط
۱. اخلاص، بیآلایشی، پاکی، تزکیه، سادگی، صداقت، صفا، صمیمیت، یکدلی، قدس، ≠ آمیزگی، اختلاط
۲. بیآمیغی، بیغشی
۳. ویژگی
یکی از ابعاد رنگ که بیانگر میزان فاصلۀ رنگ از یک رنگ خاکستری با همان روشنی است متـ . نابی
خلوص . [ خ ُ ] (ع اِ) دردی و ثفل که در تک خلاصه ٔ روغن نشیند. (منتهی الارب ) (از لسان العرب ). || (اِمص ) بی آمیغی . صافی . پاکی . (یادداشت به خط مؤلف ).
- خلوص ارادت ؛ پاکی ارادت . بی آمیغی ارادت .
- خلوص اعتقاد ؛ پاکی اعتقاد : حال هر دو... در خلوص اعتقاد به اشباعی تمام آنها کردم . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
- خلوص عقیدت ؛ پاکی عقیدت . بی آمیغ عقیدت .
- خلوص نیت ؛ پاکی نیت .صافی نیت .
|| دوستی . یکدلی . پاکدلی . یکی رنگی . (یادداشت بخط مؤلف ).
خلوص . [ خ ُ ] (ع مص ) ساده و بی آمیغ گردیدن . || رسیدن و پیوستن به کسی . منه : خلص الیه خلوصاً. || رهایی یافتن . (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد). رجوع به خلاص شود. || ویژه شدن . (میرسیدشریف جرجانی ).
سرگی، سره گی، نابی، سارا