کلمه جو
صفحه اصلی

خو گرفتن


مترادف خو گرفتن : انس گرفتن، الفت گرفتن، مانوس شدن، آمخته شدن، عادت کردن، خو کردن

فارسی به انگلیسی

use


فارسی به عربی

تعود
( خو گرفتن(جانور و گیاه به اب و هوای جدید ) ) تاقلم

تعود


مترادف و متضاد

acclimatize (فعل)
به آب و هوای جدید خو گرفتن، خو گرفتن، خو دادن

get addicted (فعل)
خو گرفتن

get accustomed (فعل)
خو گرفتن

accustom (فعل)
خو گرفتن، اشنا شدن، اشنا کردن، عادت دادن، معتاد ساختن، انس گرفتن، عادی کردن

get the habit (فعل)
خو گرفتن، عادت کردن

habituate oneself (فعل)
خو گرفتن

انس گرفتن، الفت گرفتن، مانوس شدن، آمخته شدن


عادت کردن، خو کردن


۱. انس گرفتن، الفت گرفتن، مانوس شدن، آمخته شدن
۲. عادت کردن، خو کردن


فرهنگ فارسی

انس گرفتن الفت گرفتن

لغت نامه دهخدا

خو گرفتن. [ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) انس گرفتن. الفت گرفتن. مأنوس شدن :
اگر زیرکی با گلی خو مگیر
که باشد بجا ماندنش ناگزیر.
نظامی ( از آنندراج ).
|| اعتیاد پیدا کردن. معتاد شدن. عادت کردن :
بد مکن خو که طبع گیرد خو
ناز کم کن که آز گردد ناز.
مسعودسعد.
گفت من چون درین جهانداری
خو گرفتم بمیهمانداری.
نظامی.

جدول کلمات

عادت

پیشنهاد کاربران

انسیه

الفت

انس

انس علفت

وابسته

مالوف

انس، الفت

خو گرفتن ( Acclimatization or Adaptability ) : [ اصطلاح آکواریم] به حالتی گویند که ماهیان بتدریج بعد از آماده کردن شرایط محیط از قبیل تنظیم دمای آب - پارامترهای آبی آکواریم و حداقل استرس در محیطشان که به آکواریوم و محیط نگاهداریشان خو بگیرند.

آموخته شدن

انس. دوستی. رفاقت


کلمات دیگر: