مترادف تذکیر : اندرز، پند، پنددهی، تذکر، خطابه، ذکر، صلاح گویی، موعظه، نصح، نصیحت، وعظ، یادکرد، پند دادن، نصیحت کردن، اندرز دادن، یادآوری کردن، موعظه کردن، وعظ کردن
برابر پارسی : نرینگی
[rare.] masculinity, regarding as masculine
masculinity
اندرز، پند، پنددهی، تذکر، خطابه، ذکر، صلاحگویی، موعظه، نصح، نصیحت، وعظ، یادکرد
پند دادن، نصیحت کردن، اندرز دادن
یادآوری کردن
موعظه کردن، وعظ کردن
۱. اندرز، پند، پنددهی، تذکر، خطابه، ذکر، صلاحگویی، موعظه، نصح، نصیحت، وعظ، یادکرد
۲. پند دادن، نصیحت کردن، اندرز دادن
۳. یادآوری کردن
۴. موعظه کردن، وعظ کردن
( ~.) [ ع . ] (مص م .) کلمه ای را مذکر ساختن ؛ ج . تذکیرات .
(تَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) یاد کردن ، به یاد آوردن ، پند دادن . 2 - (اِمص .) یادآوری پند - دهی . ج . تذکیرات .