کلمه جو
صفحه اصلی

ترشیده

فارسی به انگلیسی

old maid, rancid, turned acid, fermented, rank, sour

rancid, turned acid


rancid, rank, sour


فارسی به عربی

رتبة , فاسد , ماکر

مترادف و متضاد

rank (صفت)
انبوه، جلف، ترشیده، طلب شده

rancid (صفت)
فاسد، باد خورده، نامطبوع، متعفن، ترشیده، بو گرفته

frowsy (صفت)
شلخته، پوسیده، چرک، پلید، بد بو، ترشیده

foxy (صفت)
حیله باز، حنایی، ترشیده، روباه صفت

overripe (صفت)
ترشیده، بسیار رسیده

musty (صفت)
کهنه، پوسیده، ترشیده، کپک زده، بوی ناگرفته

frowzy (صفت)
شلخته، پوسیده، چرک، پلید، بد بو، ترشیده

فرهنگ فارسی

ترش شده یا دختر ترشیده در تداول عامه دختری که بسیار سال شده و هنوز به شوهر نرفته است .

لغت نامه دهخدا

ترشیده. [ ت ُ / ت ُ رُ دَ / دِ ] ( ن مف / نف ) ترش شده. || دختر ترشیده ؛ در تداول عامه ،دختری که بسیارسال شده و هنوز به شوهر نرفته است.

فرهنگ عمید

۱. ترش شده.
۲. مادۀ خوراکی فاسدشده.
۳. [عامیانه، مجاز] ویژگی دختر مجردی که از سن ازدواج گذشته باشد.

واژه نامه بختیاریکا

کیمند؛ دُر دالو؛ ترشنیده؛ ور تُرُشنیده

پیشنهاد کاربران

دختر ترشیده !
واقعا آدم های که به دخترای که هنوز ازدواج نکردن میگن ترشیده! واقعا دور از انسانیت هست که به دختران معصوم همچین حرف های می زنند اصلا این حرفا منطقی نیست ! که به خودشون همچین اجازه ی میدن وقتی جامعه ی ما وضعیت خوبی نداره یه پسر چطور میتونه از یه دختر خواستگاری کنه! خیلی از دخترا هستند در جامعه ی ما که حتی یک خواستگار ندارن خیلی از دخترا و پسرا به خاطر نداشتن شرایط ازدواج افسردگی گرفتن به بیماری های روحی و روانی مبتلا شدند رو به احتیاط آوردن و. . . . . بعضی ها به دلیل نداشتن همدم خود کشی کردن از بس که بهشون فشار های روحی و روانی اومده نمی تونستند نیاز های خودشون رو برطرف کنند دست به خودش زنند .


کلمات دیگر: