کلمه جو
صفحه اصلی

خلنگ


مترادف خلنگ : تیغ، خار، مغیلان، علف زار، خلنج زار، ابلق، دورنگ

فارسی به انگلیسی

heath, brier, broom, heather, brindle, brindled, heath(er)

heath(er)


brindle, brindled, heath


فارسی به عربی

خلنج

مترادف و متضاد

heather (اسم)
خلنگ زار، خلنگ، ورسک، علف جاروب

erica (اسم)
جاروب، خلنگ، بته ابو حدار

piebald (صفت)
دورنگ، ناجور، رنگارنگ، خلنگ، ابلق، پیسه

تیغ، خار، مغیلان


علف‌زار، خلنج‌زار


ابلق، دورنگ


۱. تیغ، خار، مغیلان
۲. علفزار، خلنجزار
۳. ابلق، دورنگ


فرهنگ فارسی

درختچه‌ای کوتاه با برگ‌های همیشه‌سبز و گل‌های صورتی خوشه‌ای


( اسم ) گیاهی است از تیر. خلنگها که بصورت درحتچه یا علفی است و قریب ۴٠٠ گونه از آن شناخته شده و اکثر در آفریقا و نواحی گرم و معتدل میروید علف جاروب خلنج .یا خلنگها. تیر. بزرگی از گیاهان دو لپ. پیوسته جام که اکثر شامل گیاهانی است بصورت درختچه یا درخت و گاهی هم علفی هستند و اغلب مختص نواحی گرم اند . برگهای انواع مختلف این تیره غالبا ساده و بدون گوشواره و گلهایشان نر و ماده و دارای قطعات ۴ یا ۵ تایی است . کاس. گل در بعضی گونه های برنگ جام و در برخی نیز کاسبرگها جدا از هم هستند . میو. این گیاهان حقه یا شفت است و برخی از انواع آن سمی است .

فرهنگ معین

(خَ لَ ) (ص . ) دو رنگ ، ابلق .
( ~. ) (اِ. ) گیاهی است که نوعی از آن به صورت درخت یا درختچه می باشد که از چوب آن کاسه و قدح می سازند و نوعی از آن علفی می باشد به رنگ های سرخ ، زرد و سفید.
(خِ لِ ) (اِ. ) = خلنج : گرفتن اعضا و کندن به ناخن .

(خَ لَ) (ص .) دو رنگ ، ابلق .


( ~.) (اِ.) گیاهی است که نوعی از آن به صورت درخت یا درختچه می باشد که از چوب آن کاسه و قدح می سازند و نوعی از آن علفی می باشد به رنگ های سرخ ، زرد و سفید.


(خِ لِ) (اِ.) = خلنج : گرفتن اعضا و کندن به ناخن .


لغت نامه دهخدا

خلنگ. [ خ َ ل َ ] ( ص ) دورنگ. ابلق. ( ناظم الاطباء ) ( از برهان ) ( آنندراج ). خلنج :
کآسمان آسمانه ای است خلنگ.
فرخی.
تا برآید لخت لخت از کوه میغ میغگون
آسمان آس رنگ از رنگ او گردد خلنگ.
منوچهری.
|| ( اِ ) نوعی فیروزه است. خلنج. ( از نخبةالدهر دمشقی ). || درختی است که صمغ آن کهرباست. خلنج. ( یادداشت بخط مؤلف ). || خس و خار. خار و خس. ( از یادداشت بخط مؤلف ). || بزبان مردمان مازندران چوبی که کودکان بر آن سوار شوند. کعابه. ( یادداشت مؤلف ). || ( اِمص ) گرفتگی اعضاء را گویند. ( از آنندراج ). خلنج.

فرهنگ عمید

۱. (زیست شناسی ) گیاهی درختچه ای با گل های سرخ، زرد، یا سفید که بیشتر در نواحی گرم می روید.
۲. (صفت ) [قدیمی] دو رنگ و ابلق، به ویژه سیاه وسفید: تا برآید لخت لخت از کوه میغ ماغگون / آسمان آبگون از رنگ او گردد خلنگ (منوچهری: ۶۳ ).

دانشنامه عمومی

خلنگ (ابهام زدایی). خلنگ ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
خلنگ (سرده)
خلنگ (گیاه)

در گویش محلی مناطق زاگرس نهاوند باغچه ی کوچکی را می گفتند که در درون خانه های سنتی وجود داشت خِرنگ هم می گفتند


علف جارو


دانشنامه آزاد فارسی

خَلَنْگ (heath)
خَلَنْگ
در گیاه شناسی، گروهی از درختچههای چوبی و غالباً همیشه سبز جنس های Erica و Calluna، از تیرۀ ورسکیان. بیشتر آن ها گل های آویزان زنگوله ای دارند. خلنگ ها بومی اروپا، افریقا، و امریکای شمالی اند. جنس Erica در جهان حدود ۵۰۰ گونه دارد که در جنوب افریقا، مناطق مدیترانه ای، و مرکز و شمال اروپا فراوان اند. در سال های اخیر، گونه های چندی از آن به ایران وارد و به صورت تزئینی کاشته شده است (← اریکا). گونۀ Frankenia hirsuta متعلق به خانوادۀ Frankeniaceae را خلنگ دریایی می نامند.

فرهنگستان زبان و ادب

{heather, ling} [مهندسی منابع طبیعی- محیط زیست و جنگل] درختچه ای کوتاه با برگ های همیشه سبز و گل های صورتی خوشه ای

گویش مازنی

/Khalang/ به پشت گرفتن – به کول گرفتن - چوبی چنگک دار جهت آویزان کردن علوفه و چوخا که از سقف آویزند و مصارف گوناگون دارد ۳پشت – کول – روی دوش & چنگک چوبی برای چیدن انار و کشیدن شاخه به طرف پایین & قلابی که با آن آب از چاه کشند

۱به پشت گرفتن – به کول گرفتن ۲چوبی چنگک دار جهت آویزان کردن ...


چنگک چوبی برای چیدن انار و کشیدن شاخه به طرف پایین


قلابی که با آن آب از چاه کشند


پیشنهاد کاربران

خَلَنگ - دو رنگ، ابلق، سیاه سفید -
نام گیاهی است به نام علفِ جارو، گیاهی که با آن جارو می سازند.
که با خَدَنگ: درختی است بسیار سخت که از چوب آن تیر و نیزه و زین و. . . سازند.
وهمچنین با مَلَنگ: مَست، خُمار - بی خود، بی هوش. هم نویسه است!


درختی با چوب سخت

دورنگ

خلنگ یا سرده نام یک گیاه معجزه اسا هست که برا دفع سم معده خوب است
واگرباعسل مخلوط شود برای زخم هم عالی هست


کلمات دیگر: