کلمه جو
صفحه اصلی

حول و حوش


مترادف حول و حوش : اطراف، پیرامون، حوالی، گرداگرد، اکناف، جوانب، دوروبر، نزدیک، درباره، درمورد، راجع

برابر پارسی : پیرامون، دور و بر

فارسی به انگلیسی

about, environs, outskirt, periphery, purlieus
suburbs
, environs, outskirts

about, environs, outskirt, periphery, purlieus


فارسی به عربی

ضواحی

مترادف و متضاد

environs (اسم)
پیرامون، اطراف، دوروبر، حومه، توابع، حول و حوش

فرهنگ فارسی

پیرامون پیرامن .

لغت نامه دهخدا

حول و حوش. [ ح َ / حُو ل ُ ح َ / حُو ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب )پیرامون. پیرامن. اطراف. گرداگرد. دور. دور و بر.

دانشنامه عمومی

اطراف، پیرامون، کناره.


پیشنهاد کاربران

دور و بر

اطراف، گرداگرد، دوروبر

اطراف، دوروبر، گرداگرد، حومه

اقصار

محدوده، نزدیکیها، اطراف


کلمات دیگر: