خلق کردن. [ خ َ ک َ دَ] ( مص مرکب ) ساختن. آفریدن. ( یادداشت بخط مؤلف ).- خلق الافک ؛ ساختن دروغ. ( زمخشری ).
خَلَق کردن:پوسیده کردن ، کهنه کردن ( ( خود منشی کار خَلَق کردنستخصمی خود یاری حق کردنست ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص 400 . )