tame (صفت)اهلی، خو گرفته، رام، بی روح، بی مزه، سست مهارwont (صفت)خو گرفتهaccustomed (صفت)خو گرفته، معتاد، معمولی، سادهaddicted (صفت)خو گرفته، معتاد
خوگرفته. [ گ ِ رِ ت َ / ت ِ ] ( ن مف مرکب ) عادت شده. معتاد. آموخته شده. اعتیاد پیدا کرده. ( از ناظم الاطباء ) ( یادداشت مؤلف ). || مأنوس. الفت گرفته. انس یافته. ( یادداشت مؤلف ).