کلمه جو
صفحه اصلی

حمله ناگهانی

فارسی به انگلیسی

descent, foray, raid, blow

blow, descent, foray, raid


فارسی به عربی

عقدة , مداهمة

مترادف و متضاد

raid (اسم)
یورش، تاخت، تاخت و تاز، حمله ناگهانی، ورود ناگهانی پلیس

lunge (اسم)
خیز، جهش، حمله ناگهانی، سخمه، پرتاب ناگهانی، پیشروی ناگهانی

kink (اسم)
پیچ، گیر، غرابت، تاب، پیچ خوردگی، ویژهگی، حمله ناگهانی


کلمات دیگر: