فضولی
پرکاری
فارسی به عربی
مترادف و متضاد
کفایت، سودمندی، بهره وری، بازده، کارایی، راندمان، تولید، میزان لیاقت، پرکاری، فعالیت مفید، عرضه
پرکاری
فرهنگ فارسی
حالت و چگونگی آنکه پرکار است مقابل کم کاری .
لغت نامه دهخدا
پرکاری. [ پ ُ ] ( حامص مرکب ) حالت و چگونگی آنکه پرکار است. مقابل کم کاری.
کلمات دیگر: