لقمه دادن . قوت دادن . غذا دادن
نواله بخشیدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
نواله بخشیدن. [ ن َ ل َ / ل ِ ب َ دَ ] ( مص مرکب ) لقمه دادن. قوت دادن. غذا دادن :
گرت چو سعدی از این در نواله ای بخشند
برو که خود نکنی یاد پارسائی باز.
گرت چو سعدی از این در نواله ای بخشند
برو که خود نکنی یاد پارسائی باز.
سعدی.
کلمات دیگر: