کلمه جو
صفحه اصلی

لواحه

فرهنگ فارسی

سخت رنگ روی گرداننده و سیاه کننده .

لغت نامه دهخدا

( لواحة ) لواحة. [ ل َوْ وا ح َ ] ( ع ص ) سخت رنگ روی گرداننده و سیاه کننده. ( منتخب اللغات ) : و ما اءَدراک ما سقر. لاتبقی و لاتذر. لواحة للبشر. ( قرآن 27/74-29 ).

لواحة. [ ل َوْ وا ح َ ] (ع ص ) سخت رنگ روی گرداننده و سیاه کننده . (منتخب اللغات ) : و ما اءَدراک ما سقر. لاتبقی و لاتذر. لواحة للبشر. (قرآن 27/74-29).


دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی لَوَّاحَةٌ: بسیار سیاه کننده ( از مصدر تلویح است که به معنای دگرگون کردن رنگ چیزی به سیاهی است و به نقل بعضی به سرخی)
معنی بَشَر: بشر- انسان - آدمی - ظاهر پوست انسان (در عبارت "لَوَّاحَةٌ لِّلْبَشَرِ "،جمع بشره)
ریشه کلمه:
لوح (۶ بار)

«لَوّاحَةٌ» از مادّه «لَوْح» گاه به معنای ظاهر و آشکار شدن آمده، و گاه به معنای تغییر دادن و دگرگون ساختن.
لوح در اصل به معنی آشکار شدن است «لاحَ الشَّیْ‏ءُ لَوْحاً: بَدَأَ» آنگاه لوح به هر تخته و صفحه گویند که در آن می‏نویسند خواه از چوب باشد یا غیر آن. صفحه را از آن لوح گویند که معانی در آن به وسیله کتابت آشکار می‏شود چنانکه از مجمع به دست می‏آید، اقرب الموارد این علت را به صورت «قیل» آورده است. به قولی علت آن آشکار شدن خطوط در آن است . نوح را به چیزی که تخته‏ها و مسمارها داشت حمل کردیم منظور کشتی نوح «علیه السلام» و الواح جمع لوح است. . مراد از الواح صفحه‏های تورات است معلوم نیست از چوب بوده یا چرم یا فلز و غیره. به قولی آنها از چوب بودند و از آسمان آمدند به قول از زمرّد بودند به طول ده ذراع، به قولی از زبرجد سبز و یاقوت سرخ، به قولی دو لوح بودند، زجّاج گفته به دو لوح در لغت الواح گفته می‏شود. هیچ یک از این اقوال را اعتباری نیست و از «کَتَبْنا» می‏شود فهمید که الواح از آسمان نازل شده‏اند. واللَّه العالم. * . تلویح به معنی تغییر است «لَوَّحَهُ الْحَرُّ: غَیَّرَهُ» بَشَر جمع بشره است به معنی پوست بدن است یعنی چه میدانی سقر چیست؟ نه می‏گذارد و نه دست می‏کشد تغییر دهنده پوستهای بدن است. لوح محفوظ . لوح محفوظ که ظرف قرآن است عبارت اخرای کتاب مکنون و امّ الکتاب است که در «اُمّ» ذیل آیه . درباره آن صحبت کرده‏ایم.


کلمات دیگر: