کلمه جو
صفحه اصلی

فاحشه بازی کردن

فارسی به عربی

ازن , عاهرة

مترادف و متضاد

prostitute (فعل)
فاحشه بازی کردن، فاحشه شدن، برای پول خود را پست کردن

fornicate (فعل)
فاحشه بازی کردن، زناء کردن

پیشنهاد کاربران

کسی زنی را به خانه می اورد تا نیاز خود را بر طرف کند و بعد به او پول می دهد


کلمات دیگر: