لاروبی کردن
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
عائق
مترادف و متضاد
کاویدن، کشیدن، کشاندن، بزور کشیدن، سخت کشیدن، لاروبی کردن، با تور گرفتن
لاروبی کردن، فشاندن
پیشنهاد کاربران
dredge
( در ته آب ) دنبال چیزی گشتن،
( در اعماق آب ) صید کردن،
لایروبی کردن
e. g. the harbor still is being dredged for iron scraps and sunken boats
هنوز مشغول تمیز کردن بندر از کشتی های غرق شده و آهن پاره ها هستند.
( در ته آب ) دنبال چیزی گشتن،
( در اعماق آب ) صید کردن،
لایروبی کردن
e. g. the harbor still is being dredged for iron scraps and sunken boats
هنوز مشغول تمیز کردن بندر از کشتی های غرق شده و آهن پاره ها هستند.
کلمات دیگر: