برابر پارسی : خودپاینده، خودپایا
قائم بالذات
برابر پارسی : خودپاینده، خودپایا
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
ازلی، افریده نشده، قائم بالذات، غیر مخلوق
قائم بالذات
فرهنگ فارسی
آنچه به خود بر پای است . یا آنکه یا آنچه هستی او بدوست .
لغت نامه دهخدا
قائم بالذات. [ ءِ م ِ بِذْ ذا ] ( ع ص مرکب ) ( اصطلاح فلسفی ) آنچه بخود برپای است. || آنکه یا آنچه هستی او بدوست. رجوع به قائم به ذات و قائم بالنفس شود.
کلمات دیگر: