کلمه جو
صفحه اصلی

چاشنی زدن

فارسی به عربی

موسم

مترادف و متضاد

garnish (فعل)
ارایش دادن، تزئین کردن، چاشنی زدن به، چاشنی زدن

season (فعل)
چاشنی زدن، ادویه زدن

فرهنگ فارسی

چیزی از ترشی یا شیرینی در طعام ریختن تا طعم میخوش آرد . ترش و شیرینی طعام به خورش زدن چون سرکه و قند یا آب لیمو و قند و مانند آن .

لغت نامه دهخدا

چاشنی زدن. [ زَ دَ ] ( مص مرکب ) چیزی از ترشی یا شیرینی در طعام ریختن تا طعم میخوش آرد. ترش و شیرینی معاً به خورش زدن چون سرکه و قند یا آب لیمو و قند و مانند آن.


کلمات دیگر: