کلمه جو
صفحه اصلی

لابه کردن

فارسی به انگلیسی

beseech, implore, keen, sob, supplicate, to entreat, to supplicate

beseech, implore, keen, sob, supplicate


to entreat, to supplicate


فارسی به عربی

استحلف , تذرع

مترادف و متضاد

adjure (فعل)
سوگند خوردن، قسم دادن، لابه کردن، تقاضا کردن، به اصرار تقاضا کردن

plead (فعل)
لابه کردن، درخواست دادن، درخواست کردن، عرضحال دادن، در دادگاه اقامه یا ادعا کردن

entreat (فعل)
لابه کردن، استدعاء کردن، درخواست کردن التماس کردن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- تضرع کردن زاری کردن : تر و خشک یکسان همی بدرود و گر لابه سازی همی نشنود . ( شا. لغ. ) ۲- درخواست کردن التماس کردن . ۳- تملق گفتن چاپلوسی کردن . ۴- فریب دادن .

لغت نامه دهخدا

لابه کردن. [ ب َ / ب ِ ک دَ ] ( مص مرکب ) لابه ساختن. زاری و خواهش کردن :
کرد عیسی لابه ایشان را که این
دائم است او گم نگردد از زمین.
مولوی.
پیش کمان ابرویش لابه همی کنم ولی
گوشه کشیده است از آن گوش به من نمیکند.
حافظ.

پیشنهاد کاربران

از و چز کردن ، کشتیار کسی شدن


کلمات دیگر: