کلمه جو
صفحه اصلی

جارختی

فارسی به انگلیسی

wardrobe, clothes-rack, hall stand

فارسی به عربی

معلق
خزانة

معلق


مترادف و متضاد

hanger (اسم)
اعلام کننده، چنگک لباس، جا رختی، اویزان کننده، معلق کننده

portmanteau (اسم)
خورجین، چمدان، جالباسی، جا رختی، جامه دان، واژه مرکب از دو واژه

wardrobe (اسم)
اشکاف، قفسه، جا رختی، موجودی لباس

coat hanger (اسم)
جالباسی، جا رختی

costumier (اسم)
جا رختی، خیاط لباس های محلی و ویژه

فرهنگ فارسی

( اسم ) چوبی که به آن جامه آویزند چوب درختی .

لغت نامه دهخدا

جارختی. [ رَ ] ( اِ مرکب ) چوب رختی.

فرهنگ عمید

۱. آلتی که به آن لباس آویزان می کنند.
۲. قفسه ای دردار که درون دیوار جاسازی می شود و در آن لباس می گذارند. * جالباسی.

گویش مازنی

/jaa raKhti/ جالباسی

پیشنهاد کاربران

جا لباسی

جمله ی نمونه:
. I hanged up my dress in the closet /hanger.
لایک یادتون نره🤪🍭

جارختی : [ اصطلاح در تداول عامه ] آلتی که به آن لباس آویزان می کنند
( ( نعیم کوله پشتی را گذاشت کنار راحتی ، کلاسور را روی میز" آیه خانم حق دارند خسته باشند. دانشگاه رفتن ودرس خواندن کار هرکس نیست. "مقنعه را برداشت آویزان کرد به جارختی . ) )
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص45 . ) )


کلمات دیگر: