فئودالیسم
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
ملوک الطوایفی، فئودالیسم، تیول گرایی
فرهنگ فارسی
( اسم ) حکومت ملوک الطوائفی حکومت مالکان عمده و اشرف .
فرهنگ معین
(فِ ئُ ) [ فر. ] (اِ. ) نک فئودالیته .
فرهنگ عمید
۱. نظام اجتماعی اروپا در قرون وسطی که در آن مالکان بزرگ صاحب زمین های وسیع بودند و کشاورزان و رعایای وابسته به زمین برای آن ها کار می کردند.
۲. نظام ارباب و رعیتی در ایران و آسیای میانه.
۲. نظام ارباب و رعیتی در ایران و آسیای میانه.
دانشنامه آزاد فارسی
فِئودالیسم (feudalism)
(فئودالیته؛ یا: نظام فئودال؛ به لاتینی فئودِم؛ اصطلاح «فیف» در ۱۸۳۹ وضع شد). نظام اجتماعی غالب در اروپای قرون وسطا. نظامی سلسله مراتبی و عمدتاً وابسته به زمین که اشخاص، برحسب اختیارات و حقوق و قدرتشان، از شخص شاه تا پایین ترین رتبه درجه بندی می شدند. در رأس نظام، شخص پادشاه قرار داشت که مالک کل اراضی بود. در مرتبۀ بعد، سراجاره داران(مانند بارون ها)، اجاره داران (شهسواران) و ویلن ها (سرف ها) بودند که شبکه ای دقیق و پیچیده از وظایف و تعهدات آنان را به شاه پیوند می داد. تداوم و استحکام فئودالیسم مدیون ادای سوگندهای وفاداری شخصی و وجود یک نظام حقوقی پیچیده بود، ضمن این که کلیسای قرون وسطا نیز از آن حمایت می کرد. پادشاه، در ازای خدمات نظامیِ واسال های قدرتمند، حق تملک اراضی و نیز در غالب موارد حق پرداختن به امر قضا و وضع مالیات را به آنان واگذار می کرد. آنان نیز، به نوبۀ خود، چنین حقوقی را تفویض می کردند و معمولاً بخشی از اراضی را (دیمان) برای خود نگاه می داشتند. ویلن ها پایین ترین رتبه بودند؛ بر روی زمین ولی نعمت خود کار می کردند و، به جای دریافت دستمزد، بخشی از محصول را برای خود برمی داشتند. آنان را، برخلاف بردگان، نمی شد فروخت ولی حق هم نداشتند، بدون اجازۀ خاوند، کار و زندگی شان را به جای دیگری منتقل کنند. در انگلستان قرون وسطا مقامی روستایی، با عنوان پیشکار، بر کار آنان نظارت داشت. بنابر اسنادی نظیر بیانیۀ پیرس شخم کار (ح ۱۳۹۴م) و نقاشی هایی مثل لاترل سالتر (۱۳۴۰م)، آنان بی شک زندگانی دشواری داشته اند. از قرن ۱۳م، نظام فئودال روبه افول نهاد، و درعوض رفته رفته نظام طبقاتی شکلِ غالبِ رده بندی اجتماعی شد. یکی از علل این تغییر رشدِ نوعی اقتصاد پولی در تجارت و بازرگانی و صنعت قرون وسطا بود و علت دیگر آن شورش های متعدد دهقانان از ۱۳۵۰م تا ۱۵۵۰، ازجمله شورش دهقانان در ۱۳۸۱م، بود. نظام فئودالیته در انگلستان در قرن ۱۶ از بین رفت، اما در فرانسه تا ۱۷۸۹ و در سایر قسمت های اروپای غربی تا اوایل قرن ۱۹ همچنان پابرجا بود. روسیه نیز تا ۱۸۶۱ نظام فئودالیته داشت.
(فئودالیته؛ یا: نظام فئودال؛ به لاتینی فئودِم؛ اصطلاح «فیف» در ۱۸۳۹ وضع شد). نظام اجتماعی غالب در اروپای قرون وسطا. نظامی سلسله مراتبی و عمدتاً وابسته به زمین که اشخاص، برحسب اختیارات و حقوق و قدرتشان، از شخص شاه تا پایین ترین رتبه درجه بندی می شدند. در رأس نظام، شخص پادشاه قرار داشت که مالک کل اراضی بود. در مرتبۀ بعد، سراجاره داران(مانند بارون ها)، اجاره داران (شهسواران) و ویلن ها (سرف ها) بودند که شبکه ای دقیق و پیچیده از وظایف و تعهدات آنان را به شاه پیوند می داد. تداوم و استحکام فئودالیسم مدیون ادای سوگندهای وفاداری شخصی و وجود یک نظام حقوقی پیچیده بود، ضمن این که کلیسای قرون وسطا نیز از آن حمایت می کرد. پادشاه، در ازای خدمات نظامیِ واسال های قدرتمند، حق تملک اراضی و نیز در غالب موارد حق پرداختن به امر قضا و وضع مالیات را به آنان واگذار می کرد. آنان نیز، به نوبۀ خود، چنین حقوقی را تفویض می کردند و معمولاً بخشی از اراضی را (دیمان) برای خود نگاه می داشتند. ویلن ها پایین ترین رتبه بودند؛ بر روی زمین ولی نعمت خود کار می کردند و، به جای دریافت دستمزد، بخشی از محصول را برای خود برمی داشتند. آنان را، برخلاف بردگان، نمی شد فروخت ولی حق هم نداشتند، بدون اجازۀ خاوند، کار و زندگی شان را به جای دیگری منتقل کنند. در انگلستان قرون وسطا مقامی روستایی، با عنوان پیشکار، بر کار آنان نظارت داشت. بنابر اسنادی نظیر بیانیۀ پیرس شخم کار (ح ۱۳۹۴م) و نقاشی هایی مثل لاترل سالتر (۱۳۴۰م)، آنان بی شک زندگانی دشواری داشته اند. از قرن ۱۳م، نظام فئودال روبه افول نهاد، و درعوض رفته رفته نظام طبقاتی شکلِ غالبِ رده بندی اجتماعی شد. یکی از علل این تغییر رشدِ نوعی اقتصاد پولی در تجارت و بازرگانی و صنعت قرون وسطا بود و علت دیگر آن شورش های متعدد دهقانان از ۱۳۵۰م تا ۱۵۵۰، ازجمله شورش دهقانان در ۱۳۸۱م، بود. نظام فئودالیته در انگلستان در قرن ۱۶ از بین رفت، اما در فرانسه تا ۱۷۸۹ و در سایر قسمت های اروپای غربی تا اوایل قرن ۱۹ همچنان پابرجا بود. روسیه نیز تا ۱۸۶۱ نظام فئودالیته داشت.
wikijoo: فیودالیسم
پیشنهاد کاربران
نوعی برده برداری فراگیر بود زیرا کشاورزان وابسته ب زمین های اربابان خود بودند و امکان نقل انتقال جابه جایی نداشتند.
، فئودالیسم از واژه فئو گرفته شده و به معنای قطعه زمین است.
فئودالیسم در واقع نحوی نظام زمین داری است. . .
ویژگی این سیستم این است که هر قسمت بزرگ از اراضی کشور به نام املاک در تصرف یکی از اشراف فئودال یا زمین دار قرار داشته است که این زمین از طرف پادشاه و یا زمین دار بزرگتری که سینیور نامیده می شود به او واگذار گردیده است
فئودالیسم در واقع نحوی نظام زمین داری است. . .
ویژگی این سیستم این است که هر قسمت بزرگ از اراضی کشور به نام املاک در تصرف یکی از اشراف فئودال یا زمین دار قرار داشته است که این زمین از طرف پادشاه و یا زمین دار بزرگتری که سینیور نامیده می شود به او واگذار گردیده است
کلمات دیگر: