کلمه جو
صفحه اصلی

کار بزرگ

فارسی به عربی

انجاز , مفکرة

مترادف و متضاد

achievement (اسم)
دست یابی، انجام، موفقیت، پیروزی، کار بزرگ

feat (اسم)
کار بزرگ، شاهکار، کار برجسته، فتح نمایان

magnum opus (اسم)
کار بزرگ، مهمترین اثر ادبی یا هنری

فرهنگ فارسی

جلل فری خطر

لغت نامه دهخدا

کار بزرگ. [ رِ ب ُ زُ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خطب. ( ترجمان القرآن ) ( دهار ). جلل. فری . خطر.


کلمات دیگر: