کلمه جو
صفحه اصلی

عادتی

فارسی به انگلیسی

conditioned, customary, habitual

فارسی به عربی

عادة

مترادف و متضاد

habitual (صفت)
معتاد، معمولی، عادی، مرسوم، همیشگی، عادتی، مزاجی

customary (صفت)
ساده، عادی، مرسوم، معمول، عادتی


کلمات دیگر: