مترادف طاقچه : پرواره، رف، طاق
طاقچه
مترادف طاقچه : پرواره، رف، طاق
فارسی به انگلیسی
niche, ledge, shelf
فارسی به عربی
حافة , کوة
مترادف و متضاد
کنار، تعطیل موقتی، گوشه، تنفس، پس زنی، باز گشت، طاقچه، تو رفتگی، فترت، تو رفتگی در دیوار، عقب نشینی، دوره فترت
شکنجه، عذاب، قفسه، طاقچه، چرخ دنده دار، چنگک جالباسی، بار بند، جا کلاهی
پیشانه، میزفرمان، طاقچه
لبه، بر امدگی، طاقچه
طاقچه، فلات قاره، تاقچه، رف، هر چیز تاقچه مانند
طاقچه، تو رفتگی در دیوار
پرواره، رف، طاق
فرهنگ فارسی
( اسم ) طاق کوچک طاق خرد . ۲ - قسمت فرو رفته در دیوار اطاق فرودتر از رف که برای نهادن اشیائ و لوازم خانه سازند . یا طاقچه بالا نشین . پر افاده پر تکبر . یا دلش طاقچه ندارد . راز خود را نمی تواند نگه دارد .
فرهنگ معین
(چِ ) (اِمصغ . ) رف ، طاق کوچک . ،~ بالا گذاشتن ناز کردن ، فخر فروختن .
لغت نامه دهخدا
طاقچه. [ چ َ / چ ِ ]( اِ مصغر ) مُصغر طاق. ( آنندراج ). طاق خرد. طاقی زیرِ رَف. قسمتهای کوچک فرورفته در دیوار اطاق و جز آن که برای نهادن اشیاء و اسباب خانه سازند. جائی برای نهادن اشیاء و مایحتاج فرودتر از رف بر دیوار. رَف ِ کوتاه. جائی در کمر دیوار اطاق که چیزها در آن نهند.جای آوند و دیگر چیزها که در اطراف اطاقها میسازند.و مجازاً بر خم ابرو نیز اطلاق شده است :
از طاقچه دو نرگس مست
بر سفت سمن عقیق می بست.
باغچه بزم او باغ بهشت برین.
گلشن بزم ترا باغچه خلد برین.
دلش طاقچه ندارد ؛ که راز خویش نگه نتواند داشت. که هر چه درد دل دارد گوید.
از طاقچه دو نرگس مست
بر سفت سمن عقیق می بست.
نظامی.
طاقچه قدر او طاق سپهر بلندباغچه بزم او باغ بهشت برین.
سلمان ساوجی.
صفحه قدر ترا طاقچه طاق فلک گلشن بزم ترا باغچه خلد برین.
سلمان ساوجی.
- امثال :دلش طاقچه ندارد ؛ که راز خویش نگه نتواند داشت. که هر چه درد دل دارد گوید.
فرهنگ عمید
فرورفتگی در دیوار برای گذاشتن اشیا، طاق.
دانشنامه عمومی
طاقچه (نرم افزار). نرم افزار کتابفروشی و کتابخوان الکترونیک طاقچه، در تابستان ۹۲ شروع به کار کرد و در آبان ماه ۹۳ از آن به طور رسمی رونمایی شد. از جمله اهداف این نرم افزار سهولت در دسترسی قانونی به کتاب،مجله و روزنامه ها به شکل الکترونیک است. نرم افزار «طاقچه» در حال حاضر به شکل چندسکویی در دو نسخه اندروید و آی اواس ارائه می شود.
wiki: طاقچه (نرم افزار)
گویش اصفهانی
تکیه ای: tâxča
طاری: pela
طامه ای: raf
طرقی: pela
کشه ای: pela
نطنزی: tâxča
واژه نامه بختیاریکا
رفک
جدول کلمات
رف
پیشنهاد کاربران
در پارسی " تاگ کوچک"
طاقچه ledge : [اصطلاح کوهنوردی]محل تخت روی دیواره ، جایی که می توان روی آن ایستاد
منبع https://sporton. ir
منبع https://sporton. ir
طاقچه یا لبه دیوارهای جانبی حوضچه خشک ( Altar ) :[اصطلاح دریانوردی]به یا پله در دیوارهای دو طرف حوضچه خشک که به منظور تکیه گاه شمع افقی در ارتفاع خط بارکشتی استفاده می شود. این نوع شمع زنی به منظور جلوگیری از احتمال واژگون شدن کشتی در حوضچه خشک صورت می گیرد.
تاقچه درسته نه طاقچه یه واژه پارسی رو نباید با ط نوشت
کلمات دیگر: