کلمه جو
صفحه اصلی

ناامید


مترادف ناامید : آیس محروم، دلزده، دلسرد، مایوس، نومید، وازده

متضاد ناامید : امیدوار متوقع منتظر

فارسی به انگلیسی

hopeless, desperate

فارسی به عربی

برد
رمادی

برد


مترادف و متضاد

disappointed (صفت)
مایوس، محزون و مغموم، ناامید، ناکام

desperate (صفت)
بسیار سخت، از جان گذشته، ناامید، بسیار بد، بی امید، بی چاره، فرومانده

gray (اسم)
کبود، نا امید

آیس‌محروم، دلزده، دلسرد، مایوس، محروم، نومید، وازده ≠ امیدوار متوقع منتظر


فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - آنکه امید ندارد مایوس مقابل امیدوار . ۲ - درمانده بیچاره . ۳ - محروم بی نصیب .

ویژگی فرد دچار ناامیدی


فرهنگ معین

(اُ ) [ په . ] (ص . ) ۱ - آن که امید ندارد. ۲ - درمانده ، بیچاره .

لغت نامه دهخدا

ناامید. [ اُ ] ( ص مرکب ) آن که امید ندارد. کسی که رجا ندارد. مأیوس. ( حاشیه برهان چ معین ). ناامیدوار. خائب. مأیوس. نومید. آیس. قانط. نُمید. یَؤس. مأیوس :
وگر بازگرداندم ناامید
نباشد مرا روز با او سپید.
فردوسی.
تنش لرز لرزان بکردار بید
دل از جان شیرین شده ناامید.
فردوسی.
به ایرانیان برنتابید شید
دل پهلوانان شده ناامید.
فردوسی.
کودکان ناامید گشتند و صیدی راقید نتوانستند کرد. ( سندبادنامه ص 335 ).
سیاه مرا هم تو گردان سپید
مگردانم از درگهت ناامید.
نظامی.
گفت چو هستم ز جهان ناامید
روی سیه بهتر و دندان سفید.
نظامی.
ناامیدم مکن از سابقه روز ازل
تو چه دانی که پس پرده که خوب است و که زشت.
حافظ.
|| درمانده و بیچاره و لاعلاج. ( ناظم الاطباء ). || در تداول عام ، محروم. بی نصیب.

فرهنگ عمید

کسی که امید به نتیجۀ کاری یا حصول چیزی ندارد، درمانده، مٲیوس، بیچاره.

فرهنگستان زبان و ادب

{hopeless} [روان شناسی] ویژگی فرد دچار ناامیدی

واژه نامه بختیاریکا

علاقه بُر
ناتُم

پیشنهاد کاربران

یاس اور

Disappointed

ایس

آیس

hope less

مایوس

وقتی آدم از چیزی خوشش نیاید و برای به دست آوردن آن هیچ تلاشی نکند. یعنی احساسی به اینکه آن چیز باعث خوشحالی اش بشود ندارد.

Frustrating

مایوس، نومید، ایس

انتظار چیزی را نداشتن

یعنی راه من خیلی دور از راه تو چجوری میخوای باهم بمونی

disappoint


کلمات دیگر: