ذوحیات
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
برمائی
مترادف و متضاد
دوزیستان، ذوحیات
ذوحیات
فرهنگ فارسی
دارای حیات جاندار جانور .
فرهنگ معین
(حَ ) [ ع . ] (ص مر. ) نک ذی حیات .
لغت نامه دهخدا
ذوحیات. [ ح َ ] ( ع ص مرکب ، اِ مرکب ) رجوع به بذی حیات شود.
فرهنگ عمید
دارای حیات، زنده، جاندار.
کلمات دیگر: